نقد فيلم سوفي و ديوانه

ساخت وبلاگ

Saturday, October 27, 2018

نقد فيلم سوفي و ديوانه

به بهانه نمايش آن در سينما عصر جديد ممكو

جمعه 4 آبان ماه 1397 – سانس ساعت 18

بازيگران : امير جعفري – مه آفريد غفاريان –

كارگردان : مهدي كرمي پور

خلاصه داستان :

 فيلم ماجراي مردي است بنام امير كه بخاطر مشكلات خانوادگي قصد خودكشي دارد و مي خواهد خودش را به زير مترو پرتاب كند ولي در همين حين با دختر جواني بنام سوفي  او را از اين كار منع مي كند و ادامه داستان ماجراي دوستي امير و سوفي است ...

مهمترين ايرادي كه به سوفي ... مي توان گرفت اين است كه فيلم  ساختار سينمايي ندارد دو بازيگر اصلي فيلم : امير و سوفي در خيابان هاي تهران قديم قدم مي زنند و ديالوگ هايي را  رد و بدل مي كنند كه بيننده از طريق شنيده اين گفتگوها با داستان فيلم آشنا مي شود در واقع بازيگران بجاي اينكه فيلم را بازي كنند آن را تعريف مي كنند ! واقعا جاي شگفتي است كه چگونه كارگرداني در سن 42 سالگي كه  چندين فيلم كوتاه و  بلند  سينمايي را در كارنامه كاري خود دارد چگونه ممكن است چنين فيلم ضعيفي را بسازد .

فيلمنامه

با آغاز سكانس اوليه فيلم انتظار داريم كه شاهد داستان جذاب و پر ماجرايي باشيم ولي هر چه فيلم جلوتر مي رود خسته كننده تر و كسل كننده تر مي شود يك داستان  خطي كه توسط بازيگران روايت مي شود اين همه ديالوگ مطمئنا مي تواند به ساختار سينمايي فيلم  لطمه بزند و فيلم اساساً فيلم نامه درست و حسابي ندارد . بيشتر شبيه تئاتر است حتي كاركرد نمايشي تئاتر را هم ندارد چون اگر چشم هايتان را ببنديد و به صداي فيلم گوش كنيد خيلي تفاوتي با ديدن فيلم نمي كند .

موسيقي متن

فيلم اساسا موسيقي درست و درماني ندارد تنها در بخش هاي پاياني فيلمساز سعي كرده است با فالب كردن ترانه اي كه  يك گروه از نوازندگان در فضاي باز مي زنند و همنوازي امير با ساز دهني  كمي حال و هواي فيلم را تغيير دهد هر چند اين بخش هم كمكي به نجات دادن فيلم نمي كند.

بازي ها

امير جعفري در نقش امير بازي خوبي را ارائه داده است و همچنين بازي خانوم مه آفريد  غفاريان تا حدي قابل قبول است  ولي اساسا انتخاب ايشان با توجه به چهره جوان و سن كمي كه دارد براي اين نقش مناسب نيست واگر اجباري در  به بازي  گرفتن ايشان بوده است دست كم مي شد بجاي نقش مقابلش ( امير ) تيپ جوان تري انتخاب مي كردند.

داستان فيلم تازه وقتي به آخر مي رسد رو مي شود و تازه اين روشدن هم  مملو از ابهام است . در تلفني كه سارا ( همسر امير به او مي كند معلوم مي شود پسرشان رايان اصلا زنده نيست و اينكه چگونه مرده است و داستانهايي كه امير نفل كرده تا چهحد واقعيت دارد ؟ در ابهام باقي مي ماند به همان مبهمي كه وقتي سوفي رامي بينيم كه وارد زندان شده  متوجه مي شويم كه همه داستانهايي كه در مورد فرانك و مگي و سمي ... سفر به كانادا  گفته داستانهايي بوده كه ازخودش در آورده ...

فيلم جز نماهايي از بازار تهران و چهارسوق و موزه هاي اطراف بازار و ناصر خسرو و شمس العماره چيز داندان گيري ندارد بيشتر شبيه فيلم هايي است كه ميراث فرهنگي سفارش مي دهد كه جاذبه هاي گردشگري را به نمايش بگذارند !  البته كرمي پور در فيلم هاي قبلي اش هم نشان داده است كه علاقه زيادي در به تصوير كشيدن بافت قديمي و كهنه  تهران دارد . براي اين كارنيازي به اين همه ديالوگ  قدم زدن دو تا آدم نامتجانس و خل و چل نيست .خيلي راحت مي شد فيلمي مستند ازسبزه ميدان و بازار قديم  و  سقف گنبدي  آن و بطوركلي از بافت قديم نهران تهيه كرد كه جذابيت هاي بيشتري هم داشته باشد !

سوفي فيلم  خسته كننده و ملال آوري است كه  بر خلاف ديالوگهاي طولاني اش حرف زيادي براي گفتن ندارد و فيلم ضعيفي است  كه ارزش سينمايي ندارد . بيشتر شبيه يك سياه مشق است كه بنظرم براي كارگرداني كه در ميانسالي است اين نوع فيلم سازي واقعا مايوس كننده است .

...............نوشته : محمد توكلي – 5  آبان ماه 1397 – ممكو

حالا يا فردا حركت مي كنم بطرف كرمانشاه...
ما را در سایت حالا يا فردا حركت مي كنم بطرف كرمانشاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : memco1397 بازدید : 137 تاريخ : سه شنبه 15 آبان 1397 ساعت: 15:18