بادگیرهای بهبهان = ته نبی TANABI

ساخت وبلاگ

Sunday, March 28, 2021

بادگیرهای بهبهان = ته نبی  TANABI

بادگیر را به زبان بهبهانی  ته نبی tanabi می گویند برای همه کسانی که تا بحال فکر می کردند که فقط یزد شهر بادگیرهاست بد نیست بدانند که بهبهان هم که در شرقی ترین نقطه خوزستان واقع شده است نیز تا همین اواخر بادگیرهای فراوانی داشته است . بادگیرهایی که به زیرزمین های خنک منتهی می شده اند و محلی خنک و راحت برای استراحت اهالی در گرمای شدید تابستان فراهم می کرده اند.

 آنهم در زمانی که خبری از این همه تهویه مطبوع و ایرکاندیشن های گران قیمت که برق فراوانی هم مصرف می کنند نبود . همین سازه های ساده که با هوشمندی تمام در طی اعصار قرون گذشته و بر اساس یافته های تجربی طراحی و ساخته شده بود ، کارآیی حتی گاهی بهتر از تهویه ها و کولرهای امروزی داشتند.

این روزها دیگر آثاری از این بادگیرها در شهر بهبهان وجود ندارد و تنها در جند خانه قدیمی و از جمله خانه محسنی می توان هنوز هم آخرین نشانه های این تنبی ها را مشاهده کرد.

 

گونج

زنبور وحشی = گونج = goonj = زنبور درشت و سرخ رنگ که نیش بسیار دردناکی دارد و از همان نمونه ای که  نه تنها در بهبهان بینی دوست و همکار نازنین ما آقای خاشعی را گزیده اند گویا سعدی را هم بسیار ناراحت کرده بوده اند که در موردش سروده است : زنبور درشت و بی مروت را گوی .... باری چو عسل نمیدهی نیش

گلو خرنج = اصطلاحی است که برای گربه هایی بکار می رود که چشم های خیلی رنگی و درخشنده ای دارند.  

 

سبد نگهداری گوشت :

در گذشته های نه چندان دور مردم هر روز فقط مایحتاج همان روز را تهیه می کردند . مثلا هر روز یک شیشه یا طرف کوچک می بردند و به اندازه مصرف همان روز نفت برای چراغ های روشنایی و برای پخت و پز و گرمایش تهیه می کردند یا مواد غذایی را به اندازه مصرف همان روز خریداری می کردند . این کار چند دلیل داشت  :

اولا در قدیم که یخچال و فریزر های گران قیمت و ساید بای ساید امروزی نبود و چقدر مردم راحت بودند

ایوانی داشتیم که زنجیری از آن آویزان بود و توری سبدی از این زنجیر آویزان بود که گوشت تازه ای را که همان روز خریداری کرده بودند در این سبد قرار می دادند تا نازه بماند و از دسترس گلو ( همان گربه بهبهانی )

 عبدی گلو = یک آدم بدبخت و ساده ای بود با اندامی خپل و چشمانی که مثه گربه باریک و ریز می کرد و کارش گدایی بود و بهبهانی ها به او عبدی گلو می گفتند ( که البته از این لقب خیلی ناراحتی می شد و فحش می داد !) البته ایشان الان سالهاست که از دنیا رفته است و خدایش بیامرزد و برای کسانی هم که او را اذیت کرده اند طلب بخشش می کنیم !

زمانی که جنگ زده های آبادانی وارد بهبهان شده بودند اسم این عبدی گلو را کمی با کلاس تر کرده و  تبدیل به عبداله گربه ! کرده بودند .

 

............م.ت 8 فروردین ماه 1400 – ممکو

با تشکر از آقایان پیکانی و خاشعی

 

حالا يا فردا حركت مي كنم بطرف كرمانشاه...
ما را در سایت حالا يا فردا حركت مي كنم بطرف كرمانشاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : memco1397 بازدید : 228 تاريخ : پنجشنبه 12 فروردين 1400 ساعت: 0:58