Tuesday, December 10, 2019
باش تا نفرینِ دوزخ دامن تو را بگيرد ؟
دي ماه 1357
... تو را چه سود از شكوه زيبايي هاي باغ گياه
که با یاسها
با داس ها سخن گفتهای.
و هر آنجا كه قدم گذاشته اي
گیاه
از رُستن باز ايستاده است !
چرا که تو
تقوای خاک و آب را
هرگز
باور نداشتی.
افسوس ! که سرگذشتِ ما
سرودِ پوچ سربازانِ تو بود
که از فتحِ قله هاي دروغين
بر مي گشتند
باش تا نفرینِ دوزخ دامن تو را بگيرد ؟
که مادرانِ سیاهپوش
ــ داغدارانِ بهترين فرزندانِ آفتاب و باد ــ
هنوز از سجادههايشان
سر برنداشته اند ...
.................19 آذرماه 1398 – ممكو
شعر شاملو با تغييراتي از خودم
حالا يا فردا حركت مي كنم بطرف كرمانشاه...
ما را در سایت حالا يا فردا حركت مي كنم بطرف كرمانشاه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : memco1397 بازدید : 106 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 10:04