حالا يا فردا حركت مي كنم بطرف كرمانشاه

متن مرتبط با «اِسپار» در سایت حالا يا فردا حركت مي كنم بطرف كرمانشاه نوشته شده است

باغ اِسپار

  • باغ اِسپاردومین بهار بعد از حنگ در وضعیتی شروع شد که من تشنه رفتن به دانشگاه بودم و پشت درهای دانشگاه و انقلاب فرهنگی در بن بستی اسف بار گیر کرده بودم. علاقه به طبیعت و زندگی روستایی باعث شد که فکری به سرم بزند. رفتن به روستای پدر بزرگ و رسیذگی به وضعیت باغ انگوری که بعد از رفتن پدر بزرگ سالها بود که به حال خود رها شده بود. « باغ اسپار» اصطلاحی که برای شخم زدن باغ انگور با بیل بکار می رود و کاربسیار سختی است. روستایی ها از دیرباز این کار را بصورت دسته جمعی انجام می دهند یعنی چهارپنج نفر آدم قوی هیکل و عمدتاً جوان یک روز از ابتدای صبح با بیل های روی شانه وارد باغ می شوند و کرت های چند صد متر مربع زمین تاکستان را با بیل زیر و رو می کنند. به این ترتیب کاری که اگر یک نفر انجام می داد ممکن بود حتی بیشتر از یک هفته طول بکشد در طی یک روز تمام می شد و همین کار را برای باغ دیگران هم انجام می دادند تا به نوبت همه باغهای این چهار پنج نفر بطور کامل اسپار شود. اما من هیچ آشنایی را سراع نداشتم که چنین مشارکتی با من داشته باشد و از آن بدتر تا بحال تجربه « باغ اسپار» را نداشتم. اما مثل همیشه که کارها را بطور خودـآموز یاد گرفته ام در این مورد هم بیلی تهیه کردم و مثل روستایی ها روی شانه ام گذاشتم و راهی محل باغ که چند صد متری با روستا فاصله داشت شدم. زیر و رو کردن خاک با بیل کار دشواریست و در مورد باغ پدربزرگ این دشوار صد چندان شده بود چون باغ مدتها به حال خود رها شده بود و تمام زمین مملو از چمن ( یا بقول روستایی ها مرغزار ) و علفهای خودرو شده بود. زمین بقدری سفت بود که بیل در آن فرو نمی رفت. من همه تلاش خودم را کردم. قدرت جوانی و اراده قوی وقتی با هم ترکیب شوند قادرند کوه را جابجا کنند. شخم ز, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها