حالا يا فردا حركت مي كنم بطرف كرمانشاه

متن مرتبط با «وارد» در سایت حالا يا فردا حركت مي كنم بطرف كرمانشاه نوشته شده است

مرد میانسالی وارد نمایشگاه اتومبیل شد...

  • ‌روز خوبی داشته باشین آقا !!مرد میانسالی وارد نمایشگاه اتومبیل شد. BMW آخرین مدلی را دیده و پسندیده بود؛ پس قیمت آن را پرداخت و سوار بر اتومبیل تندروی خود شد و از نمایشگاه بیرون آمد. قدری راند و از شتاب اتومبیل لذّت برد. وارد بزرگراه شد و قدری بر سرعت اتومبیل افزود. کروکی اتومبیل را پایین داد تا باد به صورتش بخورد و لذّت بیشتری ببرد. چند تار مو بالای سرش در تب و تاب بود و با حرکت باد به این سوی و آن سوی می‌رفت. پای را بر پدال گاز فشرد و اتومبیل گویی پرنده‌ای بود رها شده از قفس. سرعت به ١٦٠ کیلومتر در ساعت رسید مرد به اوج هیجان رسیده بود. نگاهی به آینه انداخت.دید اتومبیل پلیس به سرعت در پی او می‌آید و چراغ گردانش را روشن کرده و صدای آژیرش را نیز به اوج فلک رسانده است. مرد اندکی مردّد ماند که از سرعت بکاهد یا فرار را بر قرار ترجیح دهد. لَختی اندیشید. سپس برای آن که قدرت و سرعت اتومبیلش را بیازماید یا به رخ پلیس بکشد بر سرعتش افزود. به ١٨٠ رسید و سپس ٢٠٠ را پشت سر گذاشت، از ٢٢٠ گذشت و به ٢٤٠ رسید. اتومبیل پلیس از نظر پنهان شد و او دانست که پلیس را مغلوب کرده است. ناگهان به خود آمد و گفت، "مرا چه می‌شود که در این سنّ و سال با این سرعت می‎رانم؟ بهتر است بایستم تا پلیس بیاید و بدانم چه می‌خواهد؟! از سرعتش کاست و سپس در کنار جادّه منتظر ایستاد تا پلیس برسد. اتومبیل پلیس آمد و پشت سرش توقّف کرد. افسر پلیس به سوی او آمد، نگاهی به ساعتش انداخت و گفت، "ده دقیقه دیگر وقت خدمتم تمام است. امروز جمعه است و قصد دارم برای تعطیلات چند روزی به مرخّصی بروم. سرعتت آنقدر بود که تا به حال نه دیده بودم و نه شنیده بودم. خصوصا اینکه به هشدار من توجهی نکردی و وقتی منو پشت سرت دیدی سرعتت رو بیشتر و بیشت, ...ادامه مطلب

  • دکترای MBA از هاروارد !

  • توصیه اقای دکتر MBA !یه شخصی که تخصصش مشاور مدیریت بود برای گذراندن تعطیلات به یک دهکده ماهیگیری در آفریقا رفته بود؛ داشت قایق ماهیگیری کوچکی را که در کنار اسکله پهلو گرفته بود، تماشا میکرد. مشاور با توجه به کیفیت و مقدار ماهی ها، از ماهیگیر پرسید که صید او چقدر طول کشیده است؟!ماهیگیر جواب داد: "خیلی طول نکشیده!مشاور پرسید:"پس، چرا بیشتر تلاش نکردی و ماهی بیشتر نگرفتی؟!ماهیگیر توضیح داد که همین چند ماهی و صید اندک او برای رفع نیازهای خودش و خانواده اش کافیست.مشاور پرسید: اما با بقیه وقتت چه کار می کنی؟ماهیگیر گفت: "من دیر ار خواب بیدار می شوم، کمی ماهی می گیرم، با بچه هایم بازی می کنم و تمام بعدازظهر را هم زیر درخت نارگیل استراحت می کنم. عصرها، برای دیدن دوستانم به سالن اجتماعات می روم، وقتی بیکارم طبل میزنم و برای خودم آواز می خوانم. کلا من زندگی پر نشاط و شادی دارم."مشاور با آب و تاب گفت:ببین من مدرک MBA از دانشگاه هاروارد دارم و می‌توانم به شما کمک کنم که پیشرفت کنی و زندگی بهتری داشته باشی!هر روز زودتر از خواب بیدار شو و مدت بیشتری ماهیگیری کن!به این ترتیب می‌توانی ماهی های اضافی را که صید کردی به شهر ببری و بفروشی ... بعد با این درآمد اضافی، می‌تونی برای خودت یه قایق بخریالبته بعدها که پول بیشتری پیدا کردی می تونی چند تا قایق بخری و یک ناوگان بزرگ ماهیگیری راه بیندازی و با درامدی که داری کارخانه کنسرو سازی بزنی. بعدش می تونی این دهکده کوچیک را ترک کنید و به شهری در همین کشور یا شاید حتی در کشورهای اروپا نقل مکان کنی و از آنجا می توانید شرکت بزرگ خودت را اداره کنیماهیگیر پرسید: همه این کارها "چقدر طول می کشه؟"مشاور پاسخ داد:زمانش طولانیه ۱۰ سال یا شاید هم ۲۰ سال!!ما, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها